اولین نامه به کی با موضوع بورس
اولین نامه ام به کی
واسیا منم سوار شم.
جا نمونم.
خواهم نشوم رسوا همرنگ جماعت شم.
راجع به چی حرف میزنم؟
راجع به چیزی که هنوز که هنوزه قبولش ندارم ولی چه کنم که کم آوردم.
جا موندم. یک حس حسرت.
همین تالار رو میگم که قبلا شیشه ای بود و حالا مجازی شده.
تا قبل از این که بفهمم چه خبره چقدر آرامش داشتم.
چقدر انگیزه داشتم برای بدست اوردن ۵۰۰ تومن پول و چقدر خوشحال می شدم.ولی حالا این پرتفوی لحظه ای لعنتی آنچنان رو مخمه که نا بودم کرده
مگه میشه بنشینی و هیچ کاری نکنی و یک صبح تا ظهر ۱میلیون در آمد کسب کنی با ۲۵ تومن سرمایه؟
بله شد و دیدم و باز حس حسرت که جا موندم.
حس نفهمی یا خیلی نفهمی ، حس سوالات مبهم ، حس سرنوشت. حس چرا؟
یک سوال ساده با این وجود چرا ادم ها باید کار کنند؟
اذهان
تفاوت انسانهای بزرگ ، متوسط و کوچک :
ذهن های بزرگ : راجع به ایده ها و نظریات بحث می کنند .
ذهن های متوسط : راجع به اتفاقات و حوادث بحث می کنند .
ذهن های کوچک : راجع به حرف مردم بحث می کنند .
موفق ها چه جوری اند؟
-سکوت عمیق ...
-روی یک صخره نشسته ...
-پشت به دوربین...
-نگاه به افق ...
حالا بخونید!
شما هم مثل من نمی دونید موفق ها چه جوری اند؟
به جون شما نباشه، به جون خودم از من زرنگتر نیستند!
تجربشون از من بیشتر نیست!
باور کن خلاقیت و ایده پردازیشون به پای من نمیرسه!
از لحاظ تئوری بعضا هیچی ندارند.
حتما میخوای بگی پشتکار،
خودم هم قبلا ها همین رو می گفتم و داستان سکاکی رو برای همه تعریف می گردم(گوگل کنید)
گوگلی که گولمان زد
حاضران به غائبان بگویند، پدران به پسران بگویند و مادران به دختران هشدار دهند و به یاد داشته باشید روزی که این حرف را شنیدید.
بدان و آگاه باش و هشدار و هشیار که هاتفی گفت: *کتاب بخوان* چرا که بسیاری از چیزها در گوگل پیدا نمی شود ...
و روزی می آید که متوجه شویم گوگل خوش رنگ که هر روز صبح و شام با ما همراهمان بود گولمان زد..
#گوگل
#گوگول
#گوگولی
#گول_خوردیم
صفحه3 از6