- در دنیای واقعی ما وقتی از یکی خوشمان نمی آید سعی می کنیم با او ارتباط برقرار نکنیم. و خبرهای او را دنبال نکنیم.
ولی در دنیای واقعی چینش منظم و جدا سازی چیزهایی که ما خوشمان می آید از آنهایی که خوشمان نمی آید، دشوار یا ناممکن است.
مثلا در دنیای واقعی من از اصغر همسایه خوشم نمی آید. نهایتا می بایست وقتی با او روبرو می شوم به او نگاه نکنم.نمیتوانم خانه خودم را بخاطر او عوض کنم یا او را ناپدید کنم.
ولی دنیای مجازی این امکان رو به ما میده که چیزهایی را دنبال کنیم که بیشتر دوست داریم.
و چیزهایی رو که برایمان نا خوشایند است را از خود دور و یا ناپدید کنیم.
الگوریتم های شبکه های مجازی هم این دوست داشتن ما رو به رسمیت شناختند و با ما برای ناپدید سازی نا مطلوب هایمان همکاری می کنند.
شاید در نگاه اول این مورد مشکل به نظر نرسد. من تمام اصغر ها را ناپدید کردم.
ولی به مرور من میمانم با دنیایی شبیه خودم. نه دنیای مجازی واقعی
دنیایی که همه مثل من حرف می زنند.
همه ایده هایی مثل من دارند
همه مثل من فکر می کنند و ...
شاید من اشتباه باشم. ولی تمام دور و وریهای من هم مثل من هستند!!!
مگر می شود همه اشتباه کنند ؟
بله این همه، همه گزینشی هست. همه افراد مثل من. نه همه افراد جامعه
ماجرا از این هم پیچیده تر می شود وقتی که سلیقه صاحبان رسانه ها و شبکه اجتماعی هم بیاید وسط
رئیس شبکه:
من به عنوان رئیس این شبکه دوست ندارم راجع به قاسم سلیمانی صحبتی بشود. همه را حذف کنید.
کاربر:
خبری که نیست، من هیچ جا در فصای مجازی تصویری از قاسم سلیمانی ندیدم.
واقعا از نگاه او و تمام دنیایش می گوید خبری نیست.
این موضوع وقتی خطرناکتر می شود که بدانیم
نفس + شیطان + دشمن دست به دست هم می دهند و برای ما دنیای گزینشی می سازند.
در حال حاضر ما دنیا های مجازی موازی زیادی داریم.
به این جزئی نگری ها و کلی گویی ها، می گویند گیر کردن در حباب های اطلاعاتی.