چاپ
دسته: دلتابی ها
بازدید: 1500

سلام

باز یک روز دیگر تمام شد و من اینجا،

پشت مانیتور،

شاید کمی به خدا فکر کنم،

شاید کمی به خودم،

شاید زیاد به غیر این دو !

شاید آدم خوبی باشم، ولی نه به اندازه خودم!

می خواهم بنویسم، ولی موضوع ندارم.

تازه شده ام مثل صبح، که موضوعم را گم کردم وگذاشتم لحظه لحظه ها به سرعت از دستم فرار کنند.

و حالا شب شده است و باز هم موضوعم را گم کرده ام.

اصلا از ابتدا موضوع را گم کرده بودم و این کار همیشگی من شده است.

3 سوال ساده :

دل من چیست؟

دل من چه می خواهد؟

دل من چه میشود؟

بارها و بارها شنیده ایم که از کجا آمده ام ،آمدنم بحر چه بود ،به کجا می روم آخر؟

ولی هیچ بار جوابی نتوانستم برایش پیدا کنم!

که اگر پیدا میکردم،

موضوعم را پیدا کرده بودم،

می دانستم چه بنویسم،

می دانستم چه کنم،

دلتاب 2 دی 92